حقیقه محمدجواد

سلام پسرم

عزیزترین من وبابا هدیه اسمونی ما

من وبابایی قبل از دنیااومدنت تصمیم گرفتیم همین اول حقیقه وختنه بشی

به سلامتی مراسم حقیقه ات تو مسجد امام رضا درروز سه شنبه10شهریور سال 94 برگذارشد

وهنوز ختنه مونده که اونم تو همین روزا انجام میشه


تاریخ : 12 شهریور 1394 - 21:32 | توسط : محبوبه | بازدید : 646 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

چهارشنبه های زیبای ما

سلام وروجکم محمدجوادم

چهارشنبه ها از وقتی تو اومدی تو دلم خیلی رنگ قشنگی داره

چهارشنبه.............‌...........متوجه شدم که تو اومدی تو دلم

چهارشنبه.........................همه ی مراقبت های بهداشت 

چهارشنبه........................تو اومدی بغلمون وزندگی جدیدمون پراز شادی ورنگ شد

چهارشنبه.........................اولین ناخناتو گرفتم

چهارشنبه.........................ناف خوشگلت افتاد

تااین جا همه اینها قشنگ بود وخاطره انگیز واگرم چهارشنبه دیگه ای بود میام وبرات میگم نفسکم خیلی ماهی 

خیلی خوبی اصلا مامان وباباتو اذیت نمیکنی


تاریخ : 07 شهریور 1394 - 02:18 | توسط : محبوبه | بازدید : 572 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

تولد وروجک

از شب چهارشنبه که دوره قران خونمون بود دردام شروع شد

ساعت 11شب تا 11ونیم ظهر روز بعد تو خونه غوغایی بود مامان جون وبابایی مهربونت چشم روی هم نذاشتن یه چشم اشک ویه چشم خون بود.....

بعدش رفتیم بیمارستان وخانم گفت میتونم بستری کنم اما برو پیاده روی کن ودوش گرم بگیر وبیا

ساعت دو از بابایی ومامان جون جداشدم وساعت 4و20دقیقه چهارشنبه 28مرداد سال 1394برای اولین بار گرمای وجود نازنینت رو احساس کردم

عزیزترینم چه نوزاد نازی چه زیبا خلق شده بوی سفید سفید بودی تمیز وخوشگل اصلا کثیفی به تن نداشتی وقتی چشم باز کردی سیاهی چشمای نازت تو سفیدی صورت برفیت محشر بود

........

خوب بسه دیگه ....

حالاخودت

محمدجواد مامان وبابا تو هفته کرامت باوزن3380وقد52 پا به این عرصه گذاشت وچشمای اشک الود مارو با چکیدن اشک شوق روشن کرد

پسر نازم مهمون زیاد داریم وفعلا همین بسه


تاریخ : 30 مرداد 1394 - 16:17 | توسط : محبوبه | بازدید : 779 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

نفسای اخر

سلام پسرک مامان

خوبی قندعسلم

وروجکم

عشقم

این روزا هم خوبه هم پره از دلهره ونگرانی برا دنیااومدنت از خدای بزرگ میخوام سالم وسلامت دنیا بیای وبتونم با ارامش بغلت کنم

همه چیز اماده ورود تو وروجک

اما فک کنم بهت خیلی خوش گذشته اخه هیچ خبری ازت نیست

هرچند به منم خیلی خوش گذشته ویه جوری دارم این روزا رو میگذرونم که خیلی دلم برا این روزا تنگ نشه

اما مطمئنم تنگ بشه اخه خیلی لگدات واسم شیرینه

تا پست بعدی بای


تاریخ : 27 مرداد 1394 - 22:02 | توسط : محبوبه | بازدید : 880 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

هفته های اخر

سلام پسر مامان وروجک نازنینم

من وبابایی این دوهفته ی اخرو همش روز شماری میکنیم.

قربون وروجکم برم که اصلا مامان رو اذیت نمیکنی واجازه میدی اخرین شبای دونفری مون رو راحت بخوابم

میدونی وقتی بیای شب ورووز قاطی میشه وممکنه تا چن وقت شبا اجازه ندی بخوابم

شایدم مثل الان پسر خوبی باشی ومامان وبابا رو اذیت نکنی نفسکم

دیروز خانوم دکتر از هردومون کلی تعریف کرد وراضی بود

ضربان قلب نازنینت147بار در دقیقه ووزن تخمینیتم بالای سه کیلو بود نفس مامان

اصلا به اون صورت ورم ندارم وفعالیتم خوبه وبه قولا راه رفتنم پنگوئنی نشده...

قربون لگدزدنات وسکسه هات بشم دعاکن مامان جون براهمه دعاکن به خصوص مامان جون وهمه خاله های این سایت که یه وروجک مث تو گیرشون بیاد....

عاشقانه دوست داریم نفسم


تاریخ : 20 مرداد 1394 - 06:31 | توسط : محبوبه | بازدید : 1085 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

سیسمونی

سلام وروجکم

دوست داشتم عکسای سیسمونیت مرتب پشت سرهم باشه اما این نت داغون نزاشت

خلاصه اینم سیسمونی وروجک دراخرین روزاز هفته37عکساتو گزاشتم

دستت مامان جون وباباجون درد نکنه

دست بابایی که علاوه بر کارای دیگه اتاقتو رنگ کرده هم درد نکنه

عزیزم حالا دیگه همه چشم انتظارتن ودیرشونه تو بیای

اما راستشو بخوای من هرروزم ترسم بیشتر میشه خداکنه سالم بیای بغلم پسرم

بابایی هرشب باهات حرف میزنه کلی قربون صدقه ات میره ومیگه زود بیا دلم تنگه برات

تو پسر خوبی هستی اصلا مامانتو اذیت نمیکنی شب وروزم عالیه راحت خداکنه زایمان هم راحت باشه


تاریخ : 16 مرداد 1394 - 02:06 | توسط : محبوبه | بازدید : 940 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

33 هفتگی وروجک نازم

سلام عشق مامان وبابا

عزیزکم ماشالله داری برا خودت

حسابی شیطوونی دیگه لگد زدنات اخ مامانیو بلند میکنه.بابایی حرکات دست وپاتو تشخیص میده .حیف که نمیتونم فیلم بگیرم والا میگرفتم ووقتی بزرگ شدی بهت نشون میدادم که چه میکنی تو شکمم مامانی

قشنگ متوجه سکسه های نازت میشم

از هفته 24سرت اومده پایین وبیشتر اوقات لگدات درست زیر دنده های شکممه قشنگ احساس میکنم به دنده هام فشار میاد درست انگار داری دنده مو از جا میکنی هم دردناکه وهم شیرین

گاهی ضربه هات دوطرفه اس واقعا ادم حیرت میکنه

دیروز رفتم پیش ماما .پسرم.

گفت:

وزنت که 1675گرم بوده تو 31هفته خیلی خوبه وقتی معاینه شکمی انجام داد گفت به نظر من 1900میخوره و1600اشتباهه وتازه من فکر میکردم32هفته ام که گفت نه 33هفته مون شده.هووووووورا

فشارم که همیشه رو 8بود بالاخره شد ده تو این هفته بازم هووووورا

ماما میگفت خیلی وروجکی اخه صبر نمی کردی صدا قلبتو گوش کنیم ومیگفت همه چیز عالیه هورااااااااا

از اول تا الانم مامان 11کیلو اضافه کرده والان واسم زود بلند شدن سخت شده وتقریبا میشه گفت تو این هفته اکثر اوقات کمردرد داشتم

پسر عزیزم باورش هنوزم سخته که من مامان شدم چه زود گذشت چه قد خوب بود استرس ها وگریه ها وناراحتیای زیادی داشت اما واقعا خوب بود پسرم تو رو سپردمت دست امام رضا وعلی اصغر شش ماهه امام حسین میدونم خودشون مراقبتن.تو هم دعا کن که همه این لحظات نابو حس کنن یه وروجک مث تو گیرشون بیاد

منو وبابایی واقعا منتظرت هستیم وهرروز تو رو تصور میکنیم که چه شکلی هستی یا تویه لباسای قشنگت چه جوری میشی اتاقتو بعد از ماه مبارک میچینیم وخودمونو اماده ی ورودت میکنیم پسرم....

خیلی طولانی شد اما خب خیلی وقته نیومده بودم وخبرا زیاده.....خیلی دوست داریم پسر نازم وانتظار ورودت رومیکشیم الهی سالم بیای تو بغلمون...


تاریخ : 10 تیر 1394 - 00:34 | توسط : محبوبه | بازدید : 916 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

ولادت اقا امام زمان ونیمه شعبان

سلام پسرم ولادت امام عصر رو بهت تبریک میگم

ما دیشب با بابایی رفتیم هیئت پنج تن ال عبا....از وقتی که نشستم تو هیئت تا وقتی که ساعت 1ونیم بود ومیخواستم بخوابم تو وروجک مامان همش گلد میزنی وقل میخوردی

اخه شربت خورده بودم وکلی دست زدیم وخوب معلومه توهم شاد بودی الهی همیشه شاد باشی پسرم

من کلی واسه منتظرا دعا کردم مامانم توهم دعا کن ان شالله همه این لحظات نابو بچشن الهی امین

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

من این هفته حسابی سرپابودم وکار کردم چه سرکار چه تو خونه تا این که بالاخره روز ولادت اقا امام زمان کمد وتخت وبردیم تو اتاق ووسایلت از تو پذیرایی جمع شد مامان هنوزم کلی کار دارم اما با تموم شدن کارای تو انگاری هیچکاری نمونده

باباجون مهربونت اتاقت و رنگ کرده خیلی خوشگل شده حالا باید بیای وببینی پسرم


تاریخ : 15 خرداد 1394 - 22:19 | توسط : محبوبه | بازدید : 852 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

تولد بابا محمدرضا

10خرداد تولد عشقم....تولدت مبارک

عزیز دلم یکشنبه تولد بابایی مهربونت بود

من تو اون روز از خدا خواستم تا تو وبابات همیشه در کنارم باشین وزندگی خوبی داشته باشیم درکنار هم

من کادو گرفتم واسه بابایی وصبح زود گذاشتم یه جایی که تو دیدش باشه....

وبابایی هم دید وغافلگیر شد عزیزم میخواستم برا بابایی کیک درست کنم نشد.......کیک بخرم نشد......

چون این هفته کلا سرکار بودم وماشالله سرم شلوغ بود وبعدشا واسه خاطر رنگ کردن اتاق شما پسر نازم کلا خونه ریخت وپاشه....واصلا جایی واسه جشن وشادی نداشتیم خخخخخخخ

حالا ان شالله بیای ساله دیگه باهم حسابی جبران میکنیم

باباجون تولد مبارک......./محمدجواد/


تاریخ : 15 خرداد 1394 - 22:13 | توسط : محبوبه | بازدید : 726 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر